پارساپارسا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

وروجکـــــــــــــــــــــــــای من

آشپزی های پوریا به روایت تصویر

پوریا علاقه وافری به آشپزی داره. بهترین اسباب بازیش بزرگترین قابلمه است! طبخ پیتزای مخصوص پوریا: به شعله پخش کن زیر قابلمه دقت کنید. همه اصول آشپزی رو رعایت می کنه ماشالاّ. دستگیره هم دستش میگیره که نسوزه.تازه مزه هم می کنه  با تلفن صحبت کردنشو در حین آشپزی ندیدید! گوشی رو میذاره روی شونش بعد غذا شو هم میزنه و صحبت می کنه. بعدش میگه باشه باشه؛ بعد گوشی رو قطع می کنه میذاره زمین! ...
19 شهريور 1393

عکسای تولد

شاید باورتون نشه اما من میخوام یه کارو به موقع انجام بدم!!!! اصــــــن از من بعیده! بریم سراغ عکسای تولدمون.امروز عصر مامانم خونه نبود گرفتم نشستم تو خونه وخت پیدا کردم این عکسا رو بذارم!مدیونید فک کنید من هر روز خونه مامانمم! اول کیکشون تولد دو سالگی پوریا فضلی البته عرض کنم خدمتتون که این فقط به قول پارسا یه تولد فرمولی بود(اگه یادتون باشه پارسال تو جشن تولدش اینو گفت) واسه همینم خیلی تزیینات و سایر چیزا کامل نیست.به بزرگواری خودتون ببخشید قبل از تشریف فرمائی کیک : این امیررضای شیطون رو هیچ جور نمیشد آروم نگه داشت.هرعکسی که مینداختیم اثری ازش تو عکس بود! ما هم جز تزئین...
19 شهريور 1393

یه چیزائی از پارسا!

یازدهم تولد بچم بود اما از اونجائی که هیشکی همراهی نکرد و عصرش نیومدن خونمون تولدش یه بعد موکول شد.  بالاخره دیروز خاله ها و دائیش رو واسه شام دعوت کردیم و بهشون گفتیم عصر بیان تا تولدم بگیریم. جاتون خالی خوش گذشت. منم روی کیکی که گرفته بودم اسم پوریا رو هم نوشتم و تولدشونو با هم گرفتم  جهت صرفه جوئی در مانی!   البته پارسا کادوهاشو از همه دریافت کرده بود! عکساشم ایشالا در زمانی نامعلوم میذارم!!!!(خخخخخ) کارای من که معلوم نیست! یه سری از عکساشونو از اردیبهشته که میخوام بذارم هنوز موفق نشدم! پسرم بزرگ شده امسال پارسا میره کلاس دوم. چند روز پیش رفتیم و کیف و کفشو لباسو لوازم تحریر واسش خریدیم. چقدر واسشو...
19 شهريور 1393

پوریا شعر می خونه!

البته خیلی وقته که این شعرا رو یاد گرفته اما من فرصت نداشتم که بنویسم! طبق معمول! شعر آقا خرگوشه:(قرمزا رو پوریا میگه) یه روز یه آقا خرگوشه رفت دنبال بچه موشه موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت: آخ وایسا وایسا؟(من ازش میخوام ادامشو بگه) نه من:کارت دارم من خرگوشه؟ نه! بازم من: بی آزارم بیا از سوراخت ؟ نه بیرون!(این من بودم!).... به همین ترتیب تا پایان شعر!   شعر یه توپ دارم قلقلیه: یه توپ دارم؟ گیگیلیه سرخ و سفیدو آبیهَ می زنم زمین: هبا (دستاشم می بره هوا!) نمیدونی؟ نه (دستاشو به علامت نیست نشون میده.منظورش همون کجاس!!!!!) من این توپو؟ نهَ شهِ شهِ! مشقام...
10 شهريور 1393

آه!!!

تازگیا یَک بوهای بدی به مشامم میرسه! اه اه اه !!!! اینقد بدم میاد از این بوآ!!!! از مار بوآم بیشتر!!!!!! اصـــــــــن یــــــــــه وضــــــــی! می پرسین بوی چی؟؟؟؟؟؟؟ مگه به مشام شما نمیرسه؟! شایدم شما نسبت بهش آلرژی ندارین! من که از رسیدن این رایحه تنم کهیر می زنه!  خدایا! دوباره تفرش رفتن شروع شد! ینی به من بگن دوتا بچه دیگه مثل پوریا(دقت نکردین چی شد! مثل پوریا!!!!!!! اونم دوتّا!!!) به دنیا بیار اما تفرش نرو!!!!!!!!!!       گرفتید که؟؟؟؟ بوی ماه مهرو می گم! اه اه اه اه .... ...
10 شهريور 1393
1